English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
combat efficiency U کارایی رزمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
duty with troops U در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
combat team U گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
combat developer U وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
field services U قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
combat orders U دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
combatcommand U فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
combat power U نیروی رزمی استعداد رزمی
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
combat air patrol U هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
combat airlift support U پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
combat cargo officer U افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
defense readiness condition U وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
function U کارایی
functioned U کارایی
effectiveness U کارایی
proficiency U کارایی
efficiency U کارایی
functions U کارایی
performances U شاهکار کارایی
efficiency unit U واحد کارایی
efficiency variance U تباین کارایی
performance U شاهکار کارایی
mechanical efficiency U کارایی مکانیکی
nozzle efficiency U کارایی نازل
maximum performance U کارایی حداکثر
predictive efficiency U کارایی پیش بینی
performance evaluation U ارز یابی کارایی
harassing U به هم زدن کارایی دشمن
workability U کارایی بتن خمیرواری
primary U خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
test protectors U بازرس ازمایشات کارایی شغلی
highest U وسیله گران یا با کارایی بالا
efficiency U کارایی وسیله یا نفر شایستگی
highs U وسیله گران یا با کارایی بالا
coefficient of relative efficiency organ U ضریب نسبی کارایی سازمان
annual efficiency index U شاخص کارایی سالانه خدمتی
high U وسیله گران یا با کارایی بالا
performances U روش قضاوت کارایی سیستم
performance U روش قضاوت کارایی سیستم
optimization U کار کردن چیزی با کارایی کامل
torque U کارایی یک نیرو برای به گردش دراوردن جسم
definition U کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند
test examiner U مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
definitions U کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند
optimize U کار کردن چیزی با حداکثر کارایی ممکن
PowerPC U پردازنده با کارایی بالای RISC سافت Motorola
maintains U اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
maintained U اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
maintain U اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
epics U رزمی
combat U رزمی
combated U رزمی
combats U رزمی
epic U رزمی
epical U رزمی
combating U رزمی
enhancement U امکان جانبی که خروجی یا کارایی یک وسیله را افزایش میدهد
shadow RAM U روش بهبود کارایی PC با کپی کردن محتوای قطعه
combat crew U خدمه رزمی
service ammunition U مهمات رزمی
combat development U توسعه رزمی
operational route U جاده رزمی
nonbattle U غیر رزمی
combat duty U ماموریت رزمی
heroic verse U شعر رزمی
combat duty U امور رزمی
herioic verse U شعر رزمی
field type U نوع رزمی
combat engineer U مهندسی رزمی
combat exercise U تمرین رزمی
combat forces U نیروهای رزمی
combat jump U پرش رزمی
combat arms U رسته رزمی
battle station U پایگاه رزمی
c ration U جیره رزمی
combat , echelon U رده رزمی
combat , echelon U یکان رزمی
task organization U سازمان رزمی
combat , elements U عناصر رزمی
combat , elements U یکانهای رزمی
battle problems U مشکلات رزمی
tactical support U پشتیبانی رزمی
tactical missile U موشک رزمی
battle casualty U ضایعات رزمی
combat formation U ارایش رزمی
combat intelligence U اطلاعات رزمی
fighting load U بار رزمی
combat troops U عدههای رزمی
field officer U افسر رزمی
field manual U دستور رزمی
field gun U توپ رزمی
field grade U رده رزمی
combat vehicle U خودروی رزمی
combatcommand U یکان رزمی
field exercise U تمرین رزمی
combatdrill U تمرین رزمی
combatintelligence U اطلاعات رزمی
field duty U ماموریت رزمی
field duty U خدمات رزمی
field commands U قسمتهای رزمی
field army U ارتش رزمی
combat trains U بنه رزمی
field order U دستورالعمل رزمی
field service U خدمات رزمی
combat outpost U پاسدار رزمی
combat patrol U گشتی رزمی
fighting patrol U گشتی رزمی
combat power U قدرت رزمی
field ration U جیره رزمی
combat proficiency U شایستگی رزمی
combat proficiency U مهارت رزمی
combat ration U جیره رزمی
combat readiness U امادگی رزمی
combat support U پشتیبانی رزمی
combat surveillance U مراقبت رزمی
combat team U تیم رزمی
field commands U یکانهای رزمی
martial arts U ورزشهای رزمی
non-combatants U غیر رزمی
field glasses U عینک رزمی
damage U ضایعات رزمی
non combatant U غیر رزمی
non-combatant U غیر رزمی
group U گروه رزمی
strength U استعداد رزمی
strengths U استعداد رزمی
groups U گروه رزمی
readiness U امادگی رزمی
selectable U کارایی یا خصوصیت یک وسیله که توسط کاربر قابل انتخاب است
architecture U طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
tweaked U تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweaking U تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
ActiveX U که برای بهبود کارایی صفحه وب یا یک برنامه کاربردی به کار می رود
integrated U روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
onion skin architecture U طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
tweak U تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
Dhrystone benchmark U سیستمی آماری برای اندازه گیری و مقایسه کارایی کامپیوتر
tweaks U تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
field range U میدان تیر رزمی
field service U پشتیبانی سرویس رزمی
flyable dud U بدون امادگی رزمی
combat pay U فوق العاده رزمی
joint task force U گروه رزمی مشترک
level of readiness U سطح امادگی رزمی
combat operations U مرکز عملیات رزمی
level of strength U سطح استعداد رزمی
combat load U بار رزمی هواپیما
field order U دستورعملیاتی دستور رزمی
field officer U افسر رسته رزمی
conventional forces U نیروهای رزمی معمولی
effective strength U استعداد رزمی موثر
epos U اشعار رزمی پیشینیان
combat support troops U عدههای پشتیبانی رزمی
combat support troops U یکانهای پشتیبانی رزمی
combat support arms U رسته پشتیبانی رزمی
combat support arms U یکان پشتیبانی رزمی
field U زمینه رزمی صحرایی
combat service support U پشتیبانی خدمات رزمی
combat ready U دارای امادگی رزمی
condition of readiness U وضعیت امادگی رزمی
combat liaison U ربط و ارتباط رزمی
level of strength U میزان استعداد رزمی
attrition U کاهش توان رزمی
jujitsu U مادر ورزشهای رزمی
combat control team U تیم کنترل رزمی
fielded U زمینه رزمی صحرایی
pioneer unit U یگان مهندسی رزمی
amphibious task force U گروه رزمی اب خاکی
readiness category U نوع امادگی رزمی
readiness category U درجه امادگی رزمی
tactical loading U بارگیری رزمی یا جنگی
unit strength U قدرت رزمی یکان
fields U زمینه رزمی صحرایی
combat development U پیشرفت اموزش رزمی
level of effort U تلاش رزمی یکان
materiel readiness U امادگی رزمی وسایل
combat firing U تمرین تیراندازی رزمی
standard U کالای جانشین رزمی
combat information center U مرکز اطلاعات رزمی
standards U کالای جانشین رزمی
live exercise U تمرین رزمی حقیقی
epic U شعر رزمی حماسه
epics U شعر رزمی حماسه
expansion U تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
trains area U منطقه بنه رزمی یکان
strength U توان رزمی تعداد نفرات
threat study U بررسی امکانات رزمی دشمن
loss U تلفات جنگی ضایعات رزمی
rhapsode U دوره گردی که اشعار رزمی
main battle tank U قوی ترین تانک رزمی
strengths U قدرت رزمی استعداد نفری
night cap U گشتی رزمی هوایی شبانه
field commands U یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
tae guk U بالاترین فلسفه ورزشهای رزمی
commitment value U ارزش رزمی یک یکان در درگیریها
strength U قدرت رزمی استعداد نفری
combatdrill U تمرین حرکات و ارایشهای رزمی
battle bill U فهرست استعداد رزمی ناو
combat resolution U پایین ترین رده رزمی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com